زندگی ما ادم ها تشکیل شده از یک سری عادت ها
ما ها به همه چی عادت میکینم به بدبختی .....به خوشبختی..... به بیگاری ...یاکار کم ...خوش گذرونی یا انزوا
خوش بینی یا بدبینی ...حتی به خوب یا بد بودن یا حتی به مرگ.......................
خیلی زود خودمون رو با شرایط جدید وفق میدیم خواه این شرایط دلپذیر باشه خواه جانکاه
من و شما هم عادت داشتیم به ارتباط با هم توی اون وبلاگ قدیمی برای من سخت و همین طور برای شما
اما عادت میکنیم به این هم عادت میکنیم..........
با اینکه نمینوشتم ولی مثل تموم ادم های زنده توی این عالم مادی بودم و داشتم نفس میکشیدم .بالا و پایین میکردم و سرگرم روزمره گی های خوب و گاها بد خودم بودم
یه جا به جایی کوچیک برام پیش اومد و کلی اتفاق های ریز و درشت دیگه
یه مدت توی تهران ویلون و سرگردون این معاملات املاکی و اون املاکی بودیم چرا؟
چون قرار بود یه اپارتمانی بگیریم برای مواقعی که تهران هستیم چون همسرم مدام در حال رفت و امد بین شهرمون و تهران بود ما هم گفتیم چه کاری که هی مزاحم زندگی خواهرش و هتل باشه بهتر یه جایی رو دست و پا کنیم که جفتمون هم راحت بشیم
دیگه شال و کلاه کردیم و اومدیم تهران خونه دختر عمه اتراق کردیم و شروع کردیم به گز کردن و اطلاعات گرفتن از روزنامه و نت بگیر تا همکار و دوست اشنا......
چند تا هم شرط داشتیم که همش یک جا نمیگنجید به خاطر همون کیس مناسب پیش نمیومد
ولی همون طوری که جوینده یابنده هست یه خونه خوشگل و توی منطقه ای که میخواستیم با شرایط دلخواه پیدا کردیم که اتفاقا به قیمت خوبی هم معامله کردیم و خلاص
اما چون خونه 2 سال مستاجر داشته زده خونه رو کن فیکون کرده یک سری ریزه کاری داره که خوب... مشغول هستند و امیدوارم به زودی تموم بشه و ما هم اونجا رو مبله کنیم و برای مواقعی که تهران هستیم استفاده کنیم .
این از این
قبل ماه رمضون عروسی دوست مشترک من و دانیال بود که ما چند روزی درگیر اون ها بودیم ولی واقعا خوش گذشت و اون ها رو هم دست به دست هم دادیم رفتن قاطی مرغ ها
و خبر جالب دیگه اشتی مریم با شوهرش بود که طی قوانین سفت و سخت انجام شد و اون ها رو هم پر دادیم خونه خودشون و فعلا که با خوبی و خوشی دارن زندگی میکنند تا ببینیم چی میشه (چه شکلک های بامزه ای داره اینجا)
دیگه دیگه
حالا باز یادم اومد میام میگم من خودمم قاطی کردم و تمرکز نوشتن ندارم همش دوست دارم بگیرم بچلومنتون
واقعا دلتنگ نوشتن و شما ها بودم ها
اسمایلی پای کوبی و بالا پایین پریدن و لزگی رقصیدن نداره اینجا ایا؟
راستی از فضای وبم خوشون میاد؟
سلام.خونه ی نو مبارک
سلام عزیزم ممنونم
سلاااممم شنای جونی خودمون، احوال شما؟
من قبلا هم اینجا کامنت گذاشتم اما مثل اینکه ثبت نشده، خوششششحالم که هستی اینجا عزیزم
سلام الهام جونم
خوش اومدی عزیزم
سلام منزل نو مبارک.وبلاگ نومبارک.مرسی که امدی هوررررررررررراااااااااااا
سلام مستانه جون
فدات عزیزم ممنون
خوش اومدی
سلام
دلم تنگ شده بود برای نوشته هات خوشحالم برگشتی با یه جای جدید مبارک
امیدوارم همیشه شاد باشی
سلام عزیزم
خوش اومدی
ممنونم دوستم
salammm azizam fazaye webloget khi;iii ham aliye albatee ba harfaye shoma ghashangtar ham misheeee shenay jonnn
سلام عزیزم
لطف داری تو
به به شنای جون بالاخره اومدی البته بگم دقیقا از سه شنبه من دسترسی به نت نداشتم براهمین الان دیدم.
خونه نو مبارک وبلاگ نو مبارک
الهی که روزهای بهتر در انتظار همه باشه.
دیگه بی خبر نذاریمون
سلام عزیزم
خوش اومدی
فدای تو
سلام
یه قرن بود که وبلاگتونو نخونده بودم.
راستش باهاتون قهر کرده بودم.
الانم یادم نمیاد سر چی
خوشحالم که شاد هستی
موفق باشید
خوش اومدی
خوشحالم که اومدی ولی تورو خدا زود زود بیا .خونه ی جدید مبارک اینم کادوی من
خوش اومدی
چشم عزیزم
به به چه کادوی خوشگلی
سلام
من خواننده وب قبلیتون بودم. امیدوارم زندگیتون همیشه پر از شادی باشه
سلام
ممنونم سارا
خوش اومدی
جیگر میاد ولی یه ماه دیگه...وای شنای خیلی دلم برات تنگ شده بود عززززززییییزم
وای پرستو ماه های اخرته
انگار همین دیروز بود عروسی کردی و عکسای عروسیت و نشونم دادی
چقدر زود دست جنبوندی
به سلامتی نی نی ات رو بغل بگیری عزیزم
منم دلم برات تنگ شده بود
چقدر خوشحالم که دوباره می نویسی خیلی ذوق کردم
لطف داری عزیزم
اااا چه جالب
من اصن نفهمیدم
ای وای شنای..این پرستو همون پرستوی خودمونه..این مدت انقد تو فکرش بودم..
اره پرستوی نامرد خبری نبود ازش بگردم الهی مامان شده
میگم شنای،اسم وبلاگت یعنی چی؟
به ترکیِ؟
نه عزیزم انگلیسی
سلام شنای عزیزم دلتنگتم دختر کجایی...البته میدونم تقصیری نداری همش تقصیر وبلاگ هست ..هر روز چک میکردم که درست شده یا نه خکب شد اومدی عزیزم..خونه تهران مبارک
پرستو جونممممممممممممممممممممم
پرستو نی نی ات بدنیا اومد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
سلاااااااام ،هووووو جیغغغغ دست هوراااا،من که خوشم اومده بقیه هم چون منو خیلی دوست دارن از محالاته رو حرفم حرف بزنن،وای عزیزم خیلی خوشحال شدم اومدی ،و لطفا اگر برات مشکل نیست زود به زود بنویس
سلام عزیزم
خوشحالم که خوشت اومده
سعی ام رو میکنم
شنای من دو روز پیش تو وب قبلیت کامل خودمو معرفی کردم
همون دختر محمودابادیه که نتونست وقتی اومدی محموداباد تو رو ببینه
یه چیز هایی یادم اومد عزیزم
سلام شنای جان.مشتاق دیدار عزیزم.واقعا واقعا خوشحالم که مینویسی و هستی.منتظر پست های بعدت هستم
سلام سمیه عزیز
خوش اومدی عزیزم
خونه جدید مبارک وبلاگ جدید مبارک
سلام ندا
ممنونم
چیجوری باید برات خصوصی بزارم؟
خب رمزمو همینجا میگم ولی زحمت بکش تاییدش نکن
من خودمم نمیدونم عین بلاگفا نیست؟
باشه بفرست تایید نمیکنم
سلام عزیزم
خوبی؟
منو شناختی؟
اخه اسممو عوض کردم
خونه نو مبارک
شنای اگه دوست داشتی لینکم کن
ممنونم
رمزمو خصوصی برات میفرستم
وب منم نابود شد
اصلا نمیتونم وارد پنلش بشم
سلام عزیزم
اخه وقتی خودت رو معرفی نکردی از کجا بشناسم عزیزم
بی زحمت موقع رمزگذاشتن خودت رو هم معرفی کن من تایید نمیکنم
به به وبلاگ نو مبارک. خدایی هر روز می اومدم بهت سر میزدم میدیدم آپی در کار نیست. البته بعد متوجه شدم اشکال فنی بوده. راستی خونه جدیدتون هم مبارک باشه . کلی خاطره خوب خوب توش داشته باشید.
سلام ماهک جان
ممنونم عزیزم
سلام خوشحالم ک برگشتی شنای جان
سلام دوست عزیز
اسمت ته هستش؟؟؟
سلامممم دلم برات تنگ شده بود خیر نبینه بلاگفا..وبلاگم به فنا رفته...
شاید منم بیام.. اینجا بسازم
سلام عزیزمممممممممممممممم
اره بیا اینجا امکاناتش خیلی بهتر
دیگه بلاگفا رو خدا رحمت کنه
آخ جون برگشتی
عزیزی
سلام نمیدونم چی بگم گفتم برا اول برا اینکه همیشه خاموش بودم یک سلامی بگم برم ::
سلام
پس این وب سبب خیر شده دیگه
خیلی خوش اومدی
سلام عزیزم،وبلاگ نو مبارک
دلم برات یه ذره شده بود،بخدا هرروز میومدم سر میزدم به وبلاگت ببینم تونستی آپ کنی یا نه
خیلی خوشحال که دوباره مینویسی گلم
سلام شمیم جان
ممنونم عزیز
منم خوشحالم که دوباره میتونم با شما دوستان خوبم در ارتباط باشم
جونم..شنای همه جوره دوس داشتنیه...
خوبی از خودت
شنای جونم دیگه قول بده بی خبر نذاریمون
من اصلا از سرگردون کردن دیگران خوشم نمیاد ادرسمم عمومی گذاشتم با اینکه مزاحم داشتم گفتم بدی ادم ها یی که درونشون پر از سیاهی میبخشم به خوبی دوستانی مثل شما
من حالتون رو درک میکنم اما باور کن تقصیر من نبود
ادماش که خودمون باشیم فضا عادی میشه زود شنای جانم..
دیگه دیگه،اراد خوبه؟ بزرگ شده؟
ای جونم خونتون مبارک باشه عزیزم
دیگه چی بگم برات؟؟؟ هی برو جلو اینه خودتو از طرف من ببوس..این دلتنگی رفع نمیشه لامذهب
اره پسلم خیلی بزرگ شده انقدر تپل شده که واقعا بغل کردنش زور زیادی میطلبه
وای ماجده منم
اصلا بیا همدیگه رو بغل کنیم بپر بپر کنیم
(شنای لوس میشود)